میان خواب و بیداری،
پهلو به پهلو می شوم...
میان رنج و آسایش،
بر بسترم ،می غلتم...
میان ایمان آوردن وباور نکردن ،
بالا و پایین می رود، عقلم،
درطول و عرض وجودم...
همه هستند و هیچ کس نیست ...
در حوالی زمین و آسمان،
تمرین می کنم مردن و دوباره برخاستن را...
برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 10