برف روی شانه هایت

ساخت وبلاگ

روبرویم بنشین
می خواهم برایت شعر بخوانم
به همین سادگی كه چای می خوریم
وحرف می زنیم

حالا زمین بچرخد یا بایستد
برف ببارد یا تیغ
من تنها از روی شانه های تو نگاه می كنم
وپیشانی ام رام می شود
با عاشقانه هایی كه جنگ را
خاموش می كند !
كه دلهره را
تاریكی را
و می درخشند چشم هایت
كه دوستشان دارم

نگاه كن!
كمی از برف مانده است روی قله ها
كمی از برف روی موهایت
روی سال هایی كه از شانه های تو دوووووووووووور بوده ام

روزنامه بخوان
نگاهت می كنم
حرف بزن
نگاهت می كنم
پنجره را باز كن
بگذار باد موهایت را به بازی بگیرد 
باران گونه های مرا
نگاهت می كنم
وقتی كه صندلی ات خالی ست 
وباد پرده را تكان می دهد !

ناهید عرجونی

بی خبر...
ما را در سایت بی خبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 157 تاريخ : يکشنبه 18 اسفند 1398 ساعت: 16:28