می گریزم به تو می رسم
می مانم به تو می رسم
می خوابم ،آنجا تویی
بیدارم ،اینجا تویی
تو ،تو،تو،
چه کند ،این من بی تو؟
شاید باید حل شوم در خیالی واقعی از تو
گفت تو را چون نان و نمک دوست دارم
می دانی که را می گویم؟
هم او که معشوقش را چون وطنش دوست داشت،
چقدر از تو پُرم...
نمک سفره خالی ام باش...
بی خبر...برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 126