حساس نشو

ساخت وبلاگ

می گویم ؛
- اگر قرار بود به جای لغت عشق جایگزینی پیدا کنی،چه کلمه ای انتخاب می کردی؟

می گوید؛
- نمی دانم تا به حال بهش فکر نکردم.

می گویم؛
- بنظرت همدلی چطور است؟

می گوید؛
- کافی نیست ،کم می آورد همدلی در برابر عظمت عشق و ارتباط عاشقانه.

می گویم؛
- اتصال؟

می گوید؛
- نه ،مگر همیشه اتصال رخ می دهد در این ماجرا؟ مگر دو موجود انسانی دو سیم برق هستند؟ عشق اتصال نیست.

می گویم ؛
- اتحاد؟

می خندد ومی گوید؛
- مشتق،انتگرال، چطور است؟ وارد ریاضی می شوی؟

می گویم؛
- گردهم آمدن جان های شیفته چه؟

باز هم می خندد؛
- میتینگ چطور است؟ با جان شیفته موافقم، اما با گردهم آیی نه.

می گویم؛
- خاطر خواهی, به جای عشق؟

می گوید؛ 
- نه.

می گویم ؛
- پس چه؟

می گوید ؛
- هیچی.

می گویم ؛
- یعنی چه؟

می گوید؛
- دست به ترکیب کلمه عشق نزن، قرن هاست همینطوری بوده،معنای خودش را به خوبی رسانده و می رساند، هرچه بگویی از نظر  معنا در برابرش کم می آورد.

می گویم ؛
- خب همینطوری هم گاهی در بیان  آنچه بر دوش می کشد کم می آورد و گاهی هم عشق ،لقلقه زبان   می شود ، در دست همه دستمالی و هرجایی شده و سکه از رونق افتاده و کم بهایی شده ...

می گوید؛
- حساس نشو ،تو نمی توانی همه را در صف کنی و بگویی چطور رفتار کنند ،بگذار عشق خودش به داد خودش برسد، عشق و عاشقی رازی سر به مهر و نامکرر است،هیچوقت یک رابطه شبیه حس عاشقانه دیگری نمی شود... شاید روزی شاعری، نویسنده ای، کلمه ای مناسب تر آفرید...

می خندم،ودستانش را می فشارم و در دلم می گویم چرا اینقدر تو می فهمی عزیز دل و به راحتی می توانی مرا قانع کنی؟

بی خبر...
ما را در سایت بی خبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 145 تاريخ : دوشنبه 2 خرداد 1401 ساعت: 13:58