می گویم؛
- آدمی زاد اگر محبوب و معشوق هم داشته باشد ، خوبست که محبوبش انسانی باهوش و عمیق باشد.
می گویی؛
- مگر عشق پازل ، معادلات چند مجهولی ، یا معماست؟
می گویم ؛
- سر بسرم نگذار عزیز ، اتفاقا عشق پر از معما و حل معادلات دشوار است، به جا آوردن حق مطلب عشق ،هوشی سرشار می خواهد ،رابطه عاشقانه پر از لحظات غافلگیر کننده و شگفتی است.
می گویی؛
-عجب.
می خندم ؛
- عاشقِ هوشمند ،حتی لحظات فراق را دلپذیر می کند ،از پشت هر در و دیواری خودش را به تو نشان می دهد و دستی برایت تکان می دهد . به تو ثابت می کند همان قدر که تو به او می اندیشی او هم در فکر توست، عاشق با هوشیاری روزهای معشوق را رنگی می کند، عاشق و معشوق خدای جهان همدیگر می شوند و عجایب می آفرینند مثل خود خداوند که برای عاشقانش دائم شگفتی می آفریند.
می خندی...
می گویم ؛
- دنیای سوفی را خوانده ای ؟ نویسنده خدای جهان سوفی شده بود ،از در و دیوار برای سوفی و دخترش نشانه و راهنما می فرستاد.
می گویی؛
- بله یادم می آید.
می گویم؛
- پدر هیلده عاشق دختر نوجوانش بود و با عشق به او فلسفه می آموخت، به وسیله قصه ، شخصیت های کارتونی و اسطوره ،حتی سگ خانگی سرگرد و هواپیما پیام می فرستاد و به دخترش مطالبی می آموخت. پدر هیلده انسان هوشمندی بود و می دانست زمزمه محبتِ استاد، جمعه به مکتب می آورد طفل گریز پا را.
می گویی؛
- درسته ،همه مطالب فلسفی کتاب یک طرف و کارهای هوشمندانه پدر ش هم یک طرف.
می گویم ؛
- حتی می شود تلخ ترین قصه جهان را که همان قصه فراق و هجران باشد را به زیباترین شکل نوشت و بازگو کرد تا یار و محبوب را بخندانی و دلگرم کنی.
همین طور حرف می زنم نمی دانم چقدر می گذرد ،وقتی روی ام را بر می گردانم می بینم نیستی ، رفته ای،
با خودم می گویم ؛
ای شیطان دوست داشتنی ،خدا می داند امروز برایم چه نقشه ای کشیده ای ،در دلم از خدایم برای حضورت سپاسگزاری می کنم ،و می گویم؛ می ارزد ، بله عشق به زحمتش می ارزد،وقتی که معشوق رند عالم سوز است ...
برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 126