می گویم ؛
- بازکردن دوباره پرونده های قدیمی کار خیلی سختی است.
می گویی؛
-پرونده های قدیمی اداری که بایگانی شده؟
می گویم ؛
- شیطنت نکن رفیق منظورم برهم زدن گِل و لای گذشته و گشتن پی گوهر است برای هر انسانی، مثل آنکه در مزبله وجودت دنبال طلا بگردی.
می گویی؛
- دستگاه طلایاب داشته باشی کار آسان می شود.
می گویم؛
باید برگردیم به آنچه پشت سر گذاشتیم و با دست خالی بی هیچ ابزاری خاک وگِل و لجن را غربال کنیم ، کار کثیفی است.
می گویی؛
- یک سطل آب چاره کار است،تو دعا کن گوهر و طلا را بیابی.
می گویم؛
- عزیز دل ،منظور من ،خود ذات این کار است که کار دشواری است ،همیشه فکر می کردم کاری ندارد ، هر وقت جستجو بکنی کار انجام می شود،حس می کردم چیزی در گذشته ی من مدفون نیست که بخواهم پیدایش کنم.
می گویی؛
- واقعا نمی دانستی صاحب گنجی؟
می گویم ؛
- نه نمی دانستم ،فکر کردم خیلی که شانس بیاوریم قدری گندم در لجن پیدا کنیم .
می گویی؛
- خب حالا فهمیدی که اشتباه کرده ای ؟
می گویم ؛
- رفیق جان قسمت طنز آمیز ماجرا اینجاست که فکر کردم بدون گنج، خاص وبرگزیده ام.
می گویی؛
- اشتباه نکردی متفاوت بودن هر انسان عین حقیقت است ،تفاوت ها وجود دارند اما تمایزی وجود ندارد.
می گویم؛
- خود را میان خاک پیدا کردن به سختی اش می ارزد.
می گویی؛
- می ارزد،ارزشش را دارد...
می گویم؛
- به نظاره گذشته نشستن ، بی هیچ تعلق خاطر و تعصبی باید باشد.
می گویی؛
- فقط تماشا ،حتی اگر زخمی هم دیدی نباید احساس درد کنی ،آن وقت ناظری بی طرف خواهی شد.
می گویم؛
- یعنی دیدن زخم ها ی جان و مرهم نهادن بر آنها بدون حس درد؟
می گویی؛
اگر بتوانی انجامش دهی، آن وقت روئین تن خواهی شد،یک رزم آور نورمی شوی ...
می گویم؛
- می ترسم، برگشتن به صحنه جنگی که پر از کشته و اشباح است ،ترسناک است.
می گویی؛
- چاره ای نداری ،این را به خودت مدیونی.
برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 109