عجب زیبا می خواند این بلبل خرما خور، نیم ساعتی است با هم می خوانند ،یکی می خواند آن دیگری پاسخ می دهد،
با اینکه فاصله خانه هایمان چندخیابان بیشتر نیست ،اما اینجا بلبل دارد و خانه من ندارد؟
به دنبال دلیلش می گردم،
درخت ها ؟ ماشین ها ؟
آدمها که فرقی ندارد، در تمام کوچه و خیابان شهر در حال رفت و آمدند.
ولش کن چیزی دستگیرم نمی شود ،بقول فروغ؛
چرا توقف کنم؟
همکاری حروف سربی بیهودهست.
همکاری حروف سربی
اندیشهٔ حقیر را نجات نخواهدداد.
من از سلالهٔ درختانم
تنفس هوای مانده ملولم میکند
نهایت تمامی نیروها پیوستن است، پیوستن
به اصل روشن خورشید
و ریختن به شعور نور
طبیعی است
که آسیابهای بادی میپوسند
...
مرا به زوزهٔ دراز توحش
درعضو جنسی حیوان چکار
مرا به حرکت حقیر کرم در خلاء گوشتی چکار
مرا تبار خونی گلها به زیستن متعهد کردهاست
تبار خونی گلها ، میدانید؟
برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 108