اهل کجایی

ساخت وبلاگ

گفت کیستی ؟

گفتم،کودکی خیابانی ام که از سطل های زباله ،نان روزانه ام را در می آورم

زنی خیابانی ام که کودکانی گرسنه و همسری بیمار در خانه چشم انتظار من هستند

کارگری هستم که ماههاست حقوق دریافت نکردم و روی پل می روم تا خودم را به پایین پرتاب کنم واز این نکبت که نامش زندگی است خلاص شوم

نوجوانی ام که مورد آزار قرار گرفته ام و شبها با کابوس از خواب می پرم

زنی روستایی ام که در خاک زندگی می کنم و قطره ای آب در خانه ندارم تا غذایی برای خانواده ام درست کنم

جوانی زندانیم که منتظرم حکم اعدامم اجرا شود،

پیرمردی بازنشسته ام که برای لقمه نانی هنوز هم سگ دو می زنم

گفت عیدت مبارک

به چشمانش خیره شدم ،پوزخندی زدم و گفتم؛ اهل کجایی برادر؟؟

بی خبر...
ما را در سایت بی خبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 42 تاريخ : سه شنبه 25 مهر 1402 ساعت: 23:49