سکوت وخداوند

ساخت وبلاگ
در حال گوش دادن به رادیو پیام هستم، گوینده محترم از مکاتبات مادر ترزا سخن می گوید... از ظلمتی که روح ترزا دچارش شده بود ،این که حضور خداوند را سالهای بسیاری بوده که حس نمی کرده...

 دلم می گیرد..‌ قلبم مچاله می شود...کاش پاسخی داشتم ...ندارم 

بیاد فیلم سکوت مارتین اسکورسیزی می افتم که راهبی سالها خداوند را در شرایط سخت و دشوار زندگیش صدا می زند و هیچ پاسخی جز سکوت دریافت نمی کند،.

دوست جوانی داشتیم وقتی عاصی می شد می گفت خدایا از جایت بلند شو تا حق به جایت بنشیند... 

بیاد سخنرانی دکتر سروش می افتم که چرا فکر می کنیم خداوند انسان واره است و با ما سخن می گوید... خداوند مبرا از هر تصوری است که ما از او داریم و زبانش زبان سکوت است .،باورش سخت است اما واقعیت دارد...

آیا منتظریم خداوند در گوش جانمان ندا بدهد،بطور واضح و روشن راهنماییمان کند؟ نه فکر نکنم این درست باشد، خداوند در جان ما در خود برتر ماست ،بیرون خبری نیست ،در جستجویش در بیرون نباشیم...چه می دانم،اینها را هم مولانای جان می گوید،من که هیچ نمی دانم...

امروز تصویری در فیس بوک دیدم عیسی مسیح با فانوسی در دست دری را می کوبد که دستگیره ای از بیرون ندارد، به نقاش می گویند ،تصویری که کشیدی ناقص است در دستگیره ندارد ،نقاش پاسخ می دهد ،عیسی ،پیامبر خداوند جان ،فقط درهایی را می کوبید که از داخل باز می شوند...

بی خبر...
ما را در سایت بی خبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 161 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 2:55