نیستی

ساخت وبلاگ
نور چشمم،گوهر شب چراغم

همیشه فکر می کردم نیستی باید چیزی فراتر از هستی باشد ،بزرگ ،عمیق ،لایزال.بی کران
سخنرانی محمد مجتهد شبستری را در باره راز جهان هستی خداوند شنیدم، ایشان معتقدند که خداوند نامی دم دستی ، برای مفهومی بزرگتر است که ،کمتر کسی پی به ماهیت او برده است ،
او با اشاره به آیات سی و یک تا سی و سه سوره بقره ،می گوید ،خداوند در مباحثه با فرشتگان ،به آنها می گوید موجودی را می آفریند که همانا انسان است، سپس پس از آفریدن به انسان،کلمات و اسماء را می آموزد و انسان هم شروع به نام گذاری بر موجودات و از جمله
خدا کرد در واقع برای خودش مفهوم سازی می کند،
از نظر مولانا خداوند چیزی از جنس،نیستی و عدم است ،اما نه تصوری که ما از نیستی داریم ،در نیستی وحدت بر قرار است ،همه چیز آنجا متفاوت با این عالم هست و در واقع هستی ( زیستن ،تکثر ، دنیای صورت و نقش) برعکس نیستی ، است.
بقول مولانا
پس عدم گردم ،عدم چون ارغنون
گویدم انا الیه راجعون.

نیستی به معنای منفی آن نیست ،عکس هر چیزی است که در هستی است ...
نیستی همان عالم غیب است ،همان ،یگانگی ،آرامش ،یکی بودن با هستی ووحدت تام و تمام است،... عدم ، عدم وجود زمان و جاودانگی است...
نیستی،نبود زمان ،است ، نیستی فقدان صورت و نقش و تفاوت و تمایزاست.. بقول مولانا این جهان عکس آن جهان است ( دارالغرور) ما عکس درختان و آسمان را همه چیز را در آب ،برکه و دریا می بینیم.
یا همان نقش و سایه بر دیوار غار یا مثل افلاطونی است.

بی خبر...
ما را در سایت بی خبر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mminoosamana بازدید : 163 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 18:33